قیم كسی است كه از طرف دادگاه برای سرپرست محجور و نگهداری اموال او در مواردی كه ولی خاص (پدر، جدپدری و وصی) وجود نداشته باشد، منصوب می شود و اختیارات كمتری از اختیارات وصی دارد
دفتر حقوقی موکل، ارائه دهنده خدمات حقوقی توسط وکلای پایه یک دادگستری در سراسر ایران
شرایط قیم
طبق قوانین اسلام اگر برای طفل صغیری كه مسلمان است قیم انتخاب میشود، باید قیم وی نیز مسلمان باشد. همچنین قیم باید عاقل، بالغ، بصیر و آگاه به مورد مد نظر باشد، برای انتخاب قیم برای صغیر مسلمان نباید فردی را انتخاب كرد كه مسلمان نباشد؛ زیرا كفار نمیتوانند قیم یك فرد مسلمان شوند.
قیم محتواباید دارای اهلیت کامل و شایستگی اخلاقی و قابل اعتماد باشد، به علاوه، با استناد به ملاک ماده 1192 قانون مدنی که مربوط به وصایت است، میتوان گفت که اگر محجور مسلمان باشد، نمیتوان برای او قیم غیر مسلمان تعیین کرد، همچنین با استناد به ماده 1231 قانون مدنی اشخاص ذیل نباید به سمت قیمومت تعیین شوند:
1- کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند.
2- کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا یکی از جنحههای ذیل به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند: سرقت- خیانت در امانت- کلاهبرداری- اختلاس- هتک ناموس یا منافیات عفت- جنحه نسبت به اطفال- ورشکستگی به تقصیر.
3- کسانی که حکم ورشکستگی آنها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آنها تصفیه نشده است.
4- کسانی که معروف به فساد اخلاق باشند.
5- کسی که خود یا اقربای طبقه اول او دعوایی بر محجور داشته باشد.
خویشاوندان در صورتی که صلاحیت برای قیم شدن داشته باشند، بر دیگران مقدم خواهند بود و دادگاه یک یا چند نفر از آنان را به سمت قیمومت معین خواهد کرد، در میان خویشان محجور، پدر یا مادر او مادام که شوهر ندارد، با داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است؛ و نیز در صورت محجور شدن زن، شوهر زن با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم است. برابر ماده 1233 قانون مدنی: «زن نمیتواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند».
یکی از وظایف قیم در ماده 1236 قانون مدنی بیان شده است که میگوید: «قیم مكلف است قبل از مداخله در امور مالی مولی علیه صورت جامعی از كلیه دارایی او تهیه كرده یك نسخه از آن به امضای خود برای دادستانی كه مولی علیه در حوزه آن سكونت دارد، بفرستد و دادستان یا نماینده او باید نسبت به میزان دارایی مولی علیه تحقیقات لازمه به عمل آورد.»
تعیین قیم
مطابق ماده 1218 قانون مدنی برای اشخاصی قیم تعیین می شود كه این اشخاص عبارتند از، اطفالی كه ولی خاص ندارند، مجانین و اشخاص غیررشیدی كه جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر (كودكی) آنها بوده و ولی خاص نداشته باشند و مجانین و اشخاص غیررشیدی كه جنون یا عدم رشد آنان متصل به زمان صغر نباشد.
اكبرآبادی خاطرنشان كرد: نصب قیم در صورتی انجام می پذیرد كه حكم حجر (یعنی نداشتن صلاحیت برای اعمال حقی كه شخص آن را دارا شده است) به واسطه انقضای مدت تجدید نظرخواهی یا صدور حكم دادگاه تجدیدنظر به حجر صادر و اعلان شده است.
این عضو پیوسته انجمن جرم شناسی ایران، ادامه داد: براساس ماده 48 قانون امور حسبی، امور قیومیت قابل رجوع به دادگاه شهرستانی است كه اقامتگاه محجور در حوزه آن دادگاه است و اگر محجور در ایران اقامت نداشته باشد دادگاهی كه محجوری در حوزه آن دادگاه سكنی دارد، برای امور قیومیت صالح است. وی گفت: دادگاه می تواند قیومیت موقت را به سمت قیم دائم منصوب كند و یا فرد دیگری را برای این امر به عنوان قیم دائم منصوب كند و اعمالی كه قیم موقت برای نگهداری دارایی و هزینه های نگهداری اموال محجور تا تحویل امور محجور به قیم دائم انجام می دهد، نافذ است.
وظایف قیم
وظایف قیم از سوی قانون مدنی و با قانون حسبی تعیین میشود كه بستگی به اموری دارد كه برای آن قیم انتخاب میكنند، مثلا اگر برای اداره اموال باشد، قانون خاص خودش را دارد و اگر برای تربیت باشد نیز، از قانون خاص خودش پیروی میكند. جز در موارد خاص و استثنایی قوانین کامل هستند، در مواردی استثنایی هم باید از قوانین دیگری نیز استفاده كرد. طبق قانون، فرد قیم میتواند در اموال منقول دخل و تصرف داشته باشد، ولی نسبت به اموال غیر منقول باید با اجازه دادستان در آن دخل و تصرف کند، در صورت اینكه فرد صغیر به سن بلوغ برسد تمامی اموال از قبیل منقول و غیر منقول به خود او تعلق میگیرد و اگر راجع به عملكرد قیم خود شكایتی دارد كه وی مصلحت را رعایت نكرده میتوانند به مراجع قانونی شكایت کند ولی در این صورت فرد قیم هم با ارائه مدارك میتواند ادعا كند كه در نگهداری از اموال مصلحت را رعایت كرده است
ماده 1235 قانون مدنی مقرر میکند: «مواظبت شخص مولیعلیه و نمایندگی قانونی او در همه امور مربوطه به اموال و حقوق مالی او با قیم است». از نکات دیگری که قیم باید حتما در اداره امور قیم مورد توجه داشته باشد رعایت غبطه و مصلحت محجور است. قیم باید از اعمالی که مضر به حال وی باشد بپرهیزد.
وظایف قيم
1- یکی از وظایف قیم در ماده 1236 قانون مدنی بیان شده است که میگوید: «قیم مكلف است قبل از مداخله در امور مالی مولی علیه صورت جامعی از كلیه دارایی او تهیه كرده یك نسخه از آن به امضای خود برای دادستانی كه مولی علیه در حوزه آن سكونت دارد، بفرستد و دادستان یا نماینده او باید نسبت به میزان دارایی مولی علیه تحقیقات لازمه به عمل آورد.»
2- از وظایف دیگر قیم در خصوص اموال مولیعلیه او این است که اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت محجور مالی خریداری یا به ترتیب دیگری که به مصلحت باشد، رفتار کند. مطابق ماده 1250 قانون مدنی، هر گاه قیم به اموال مولی علیه یا جنایت نسبت به شخص او مورد تعقیب مدعی العموم واقع شود، محکم به تقاضای مدعی العموم قیم دیگری برای اداره اموال مولی علیه معین خواهد کرد
3- مراقبت به درمان و بهداشت مولیعلیه موضوع دیگری است که در زمره وظایف قیم قرار میگیرد. ماده 82 قانون امور حسبی تاکید میکند: قیم باید هزینه زندگی محجور و اشخاص واجبالنفقه او و همچنین هزینه معالجه آنها را در بیمارستان و غیره و هزینههای لازم دیگر از قبیل هزینه تربیت اطفال محجور را بپردازد.
4- یکی دیگر از وظایفی که قیم بر عهده دارد این است که اسناد و اشیای قیمتی محجور را، با اطلاع دادستان، در محل امنی نگهداری کند و وجوه نقدی را که مورد احتیاج نیست در یکی از بانکهای معتبر بگذارد، از وظایف قیم این است که لااقل سالی یک بار حساب تصدی خود را به دادستان یا نماینده او بدهد و هرگاه در ظرف یک ماه از تاریخ مطالبه دادستان حساب ندهد، به تقاضای وی و حکم دادگاه معزول میشود. (ماده 1244 قانون مدنی) به علاوه مطابق ماده 1245 قانون مدنی «قیم باید حساب زمان تصدی خود را پس از كبر و رشد یا رفع حجر به مولی علیه سابق خود بدهد. هرگاه قیمومت او قبل از رفع حجر خاتمه یابد حساب زمان تصدی باید به قیم بعدی داده شود.» حکم این ماده مربوط به نظم عمومی است و هیچ قراردادی نمیتواند قیم را از دادن صورت حساب زمان تصدی معاف کند.
اجرت قیم
قیم میتواند برای انجام امور راجع به قیمومت اجرت مناسب و متعارفی را با نظر دادستان از اموال محجور برداشت کند. در تعیین اجرت قیم سه عامل را باید مورد توجه باشد:
1- کیفیت و کمیت کار قیم در ادارهی اموال و مواظبت شخص محجور.
2- وضع محلی که اقامتگاه محجور در آنجا واقع است و امور قیمومت در آنجا انجام میگیرد.
3- درآمد محجور.
عزل قیم
الف) مطابق مادهی 1248 ق.م: «در موارد ذیل قیم معزول میشود:
1- اگر معلوم شود كه قیم فاقد صفت امانت بوده و یا این صفت از او سلب شود.
2- اگر قیم مرتكب جنایت و یا مرتكب یكی از جنحههای ذیل شده و به موجب حكم قطعی محكوم گردد: سرقت ،خیانت درامانت ،كلاهبرداری ،اختلاس ،هتك ناموس ، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال ، ورشكستگی به تقصیر یا تقلب.
3- اگر قیم به علتی غیر از علل فوق محكوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امورمالی مولی علیه را اداره كند.
4- اگر قیم ورشكسته اعلان شود.
5- اگر عدم لیاقت یا توانائی قیم در اداره اموال مولی علیه معلوم شود.
6- در مورد مواد 1239 و 1243 و 1244 با تقاضای مدعی العموم حکم عزل قیم ناظر به آینده است و اعمالی که قیم پیش از ابلاغ حکم عزل به او، انجام داده نافذ است.
ب) برابر مادهی 1249 ق.م: «اگر قیم مجنون یا فاقد رشد گردد منعزل میشود.» هنگامی که حجر مولی علیه پایان میپذیرد نیز قیم منعزل میشود.
ج) مطابق مواد 1251 و 1252 ق.م، درصورتی که زن بی شوهری، حتی اگر مادر مولی علیه باشد، پس از انتخاب به سمت قیمومت ازدواج نماید، باید مراتب را طبق مادهی 1251 ق.م به دادستان اطلاع دهد والا دادستان میتواند تقاضای عزل او را بنماید. درخواست عزل از جانب دادستان اختیاری است نه اجباری.
بیشتر بخوانید
سرپرستی قانونی کودکان بیسرپرست و بدسرپرست|دفتر حقوقی موکل